کلید واژه: "زندگی"

  پنجشنبه 26 بهمن 1396 13:39, توسط لاله سرخ   , 225 کلمات  
موضوعات: داستانکها
سالهاست که من و سارا با هم زندگی می‌کنیم و هیچ وقت از من چیزی نخواست، حتی روزهایی که دم عید بود و هر بار که به خانه می‌آمدم منتظر بودم تا به بهانه بچه‌ها و لباس عیدشان از من پول بخواهد ولی چون می‌دانست که از چندرغاز حقوق کارگری چیزی نمی‌ماند، خودش دست… بیشتر »
  پنجشنبه 26 بهمن 1396 13:36, توسط لاله سرخ   , 185 کلمات  
موضوعات: داستانکها, تجربه طور
هر جای زندگیم که قفل می‌شود و در بن‌بست می‌مانم، حرف‌ها و نصیحت‌های مادربزرگ را مرور می‌کنم حتی صورتش را دوباره در ذهنم می‌چینم و حالاتش را به یاد می‌آورم و آن‌ وقت است که از لابلای افکارم جواب سوالاتم را پیدا می‌کنم و قفل زندگی را باز می‌کنم. خدا رحمتش… بیشتر »
کلیدواژه ها: تجربه, زندگی, مادربزرگ
  سه شنبه 24 بهمن 1396 11:17, توسط لاله سرخ   , 340 کلمات  
موضوعات: داستانکها
بدون بازگشت از زمانی که چشم و گوشم باز شد و خوب و بد را شناختم، می‌دیدم پدر هر شب که خسته و کوفته به خانه می‌آمد با یک شاخه گل و لبخندی بر لب‌هایش وارد خانه می‌شد و مادر را که همیشه این ساعت‌ها در آشپزخانه بود غافلگیر می‌کرد. عادت داشت که یواش کلید را… بیشتر »
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

جستجو