« سالی که گذشت | راز قورمه سبزی مادرجون » |
بچههای مدرسه را همراه خود به اردوگاهی بردند که قرنطینه بود و هیچ کس اجازه نداشت به آنجا نزدیک شود. معلم بچهها هم همراهشان بود و مواظب بود تا سربازان آمریکایی آسیبی به آنها نزنند. بچهها خیلی ترسیده بودند و هنوز نمی دانستند چه بیماری دارند که باید قرنطینه باشند. دکتر و پرستاران آمدند و به هر کدام از بچهها آمپول بیهوشی تزریق کردند و به معلم هم گفتند که این روال درمان است و باید صبر کند تا بچهها درمان شوند. معلم را کمکم از بچهها دور کردند و بعد از گذشت چندین ساعت، تازه کاشف به عمل آمد که دکترها و پرستاران اعضای بدن کودکان معصوم را خارج کردند و آنها را برای فرستادن به کشورهای خارجی درون قالبهای یخ جاساز کردند و … آن کودکان معصوم دیگر هیچگاه از خواب بیدار نشدند و هیچ کس نفهمید که چه بلایی بر سر گمشدگان آمد. اینها گوشهای از فیلم سینمایی فرشتگان مرگ است که بر اساس واقعیت ساخته شده بود. یک واقعیت تلخ که روح و روان انسان را به هم میریزد و قلب هر انسان آزادیخواه را به درد میآورد. بعد از گذشت سالها دوباره این اتفاقات پیش روی ماست و اینبار بهجای بچههای افغان کودکان سوری در ترکیه مورد این قساوت قرار گرفتهاند. چقدر تلخ است که انسانی ببیند یا بفهمد که بر سر کودکان معصوم چه بلاها میآورند. دلم به حال آن کودک ۴ساله سوری میسوزد که نیروهای امدادگر او را در بیابان، آواره و تنها پیدا کردند، در حالیکه پسر بچه فقط لباسهای مادر و خواهرش را با خود حمل میکرد.
فرم در حال بارگذاری ...