« گمشده | ماه خدا » |
تا حالا شده است یک مرد با آن همه غروری که دارد، در حالیکه دستش از همه جا کوتاه شده به شما رو بیندازد و برای بچه مریضش کمک بخواهد؟ کودک رنجور و پدر پریشان و سرگردان را که ببینید دستتان میآید که او واقعا دستش خالیست و کمک میخواهد، آن وقت تو با آن همه احساس ترحمی که در وجودت برانگیخته شده برگردی و بگویی:« آقا، فقط به اندازه ویزیت بچه خودم پول همراه دارم». همه آدمها در آن لحظه به تو حق میدهند، چون هیچ کس حاضر نیست از حق خودش و بچهاش بگذرد و مالش را خرج دیگری کند. دلیل محمکشان هم با یک ضرب المثل تکمیل میکنند و میگویند:« چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است». خوب دیگر، قرنها از وجود چنین آدمهایی گذشته و دیگر حتی کسی به یادش نمیآید، فردی بوده که خانهاش نشان کردهی تمام گداهای شهر بوده است. اصلا اگر میدانست محتاج و نیازمندی گوشه شهر منتظر کمک است، اجازه نمیداد در خانهاش را بکوبد، خودش راهی خرابه میشد، با احترام به خانه دعوتش میکرد و بعد از دادن غذا و لباس، هر چه پول میخواست میدادش. عادتش این بوده که دست دهنده داشته باشد حتی اگر خودش به مالش نیازمند باشد. برای همین هم همه به او کریم اهل بیت میگفتند. کریم یک چیزی بالاتر از سخاوتمند و بخشنده است، چون بخشنده هم خودش میخورد و هم به دیگران میدهد ولی کریم خودش نمیخورد و به دیگران میدهد. مردم میگفتند اگر چهرهاش شبیه پدربزرگش رسولالله است، دست دهندهاش هم از ایشان رفته است.
حالا اگر یک نفر بیاید و هر چه ناسزا و بد و بیراه به ذهنش میرسد نثارت کند، باز هم تحویلش میگیری؟ نهایت مهربانیت این است که حرفهایش را ندید بگیری، انگار یک گوش در است و گوش دیگر دروازه. ولی او اینگونه نبود. در کوچه و خیابان به خودش و پدر مظلومش که شبها نان آور خرابه نشینان بود فحش میدادند و سبّش میکردند آنوقت انگار که طرف حرفی نزده است، دستش را میگرفت و به خانهاش دعوتش میکرد و میگفت:« اگر غذا میخواهی به تو میدهم، اگر لباس نداری به تو میدهم، اگر پول نداری و دستت خالیست، هرچه دارم برای تو، فقط دعوتم را قبول کن و به خانهام بیا». اینطور بود که فرد چشمانش از این همه محبت گرد میشد و باورش نمیشد که او همانی است که چند دقیقه پیش این همه بد و بیراه شنیده است. اشک از چشمانش جاری میشد و به غلط کردن میافتاد و میگفت:« جانم فدای شما». بیخود نبود که سه بار در طول عمرش تمام اموالش را برای رضای خدا بخشید. چون عقیدهاش این بود که اگر نبخشد در پیش پروردگارش شرمسار است و چگونه از خدایش توقع بخشش داشته باشد وقتی که خودش نبخشد.
حالا شما به خودتان اجازه میدهید دیوارهای مهربانی، ایثار و فداکاری خودتان را برای کسی تعریف کنید و یا حتی جایزه نوبل را به رخ بکشید؟
تا اینجای قضیه همهمان کسی را شناختیم که نظیرش در هیچ کجای دنیا پیدا نمیشود، حتی آنهایی که نوبل مهربانی گرفتهاند نمیتوانند ادعای چنین بخششی داشته باشند. ولی چرا تابحال کسی او را نشناخته و غربت، تمام فداکاریها را با خودش برده است. حتی همان موقع که در میان مردم زندگی میکرد و تمام گداهای شهر میشناختندش تنهایش گذاشتند، تا جایی که دشمانش سجاده از زیر پایش بیرون کشیدند و هیچ کس ناله نکرد و خوبیهای او را به یادش نیاورد. در طول عمر پربرکتش آزارش به یک نفر هم نرسید ولی چرا همه به او آزار رساندند و درکش نکردند، حتی در میان خانهاش غریب بود و غریبانه شهید شد، غریبانه دفن شد و قبرش غریبانه در میان شمعها سوخت. هنوز هم بعد از گذشت سالها هیچ کس حتی محبان شیعهاش غربتش را درک نکردند و سال به سال یادی از وجود پر برکتش نمیکنند.
یادتان باشد اگر نیازمندی پیش شما آمد و دست گدایی دراز کرد و شما نخواستید یا نداشتید که کمکش کنید، خانهی حسن بن علی علیه السلام را نشانش دهید و بگویید:« من و دیوارهای مهربانی را رها کن. اینجا که بروی دست خالی بر نمیگردی، همانطور که هیچ کس دست خالی برنگشت.»
الْسلامُ عَلیکَ یَا اَبا مُحمّد یا حَسنَ بنَ عَلی، اَیُّها الْمُجْتبی یابن رسول الله
این ماه عزیز ماه جود و کرم است
هر لحظه ماه رمضان مغتنم است
امشب که کریم اهل بیت آمده است
از درگه او هر چه بخواهید کم است
با سلام و تشكر بابت مطلب زيبايتان
خوشحال ميشويم از وبلاگ ما نيز ديدن فرمائيد.
علیکم السلام، ممنون از شعر زیبایی که گذاشتید. چشم حتما
سلام، ممنون و التماس دعا
سلام احسنت
سلام علیکم..
احسنتم
امام حسن(قربونش برم) یارتون
علیکم السلام. ممنون از شما، همچنین شما
با سلام و احترام
باآرزوی قبولی طاعات و عبادات شما وتشکر از فعالیت شما …
مطلب شما در مطالب منتخب درج گردید.
موفق باشید
فرم در حال بارگذاری ...