دختر بچه از دور به من نزدیک میشد و صدای گریهاش همچنان در پارک پیچیده بود. انگار دنبال چیزی میگشت. فکر کردم او هم مثل تازه به دوران رسیدهها دنبال سگ خانگیاش میگردد. جلوتر که آمد چشمان سرخ شدهاش را بهتر دیدم. نگاهش به من بود و با آن چشمان خیس اشکش…
بیشتر »